نكات فنی انتخاب رشته کنکور سراسری و آزاد به بررسی عوامل و نکاتی می پردازد که باید داوطلب در تصمیم گیری خود لحاظ نماید. در زمان انتخاب رشته به نكاتی باید توجه نمود كه بخشی از آنها خارج از حیطه تصمیمگیری داوطلب بوده و از مقوله شناخت موضوع محسوب میشود. در یادداشت عوامل موثر بر انتخاب رشته در کنکور به تعدادی از آنها اشاره شد. بخشی دیگر، بستگی مستقیم به نوع انگیزه و تصمیم داوطلب دارد كه ابتدای مطلب مطرح گردید.
برخی از نكات و عوامل فنی كه داوطلب در زمان انتخاب رشته باید آنها را بشناسد و رعایت كند، عبارتند از:
در گزینش نهایی كه تمام داوطلبان در هر یك از رشته محلهای انتخابی با یكدیگر مقایسه میشوند، تنها ملاك برای اولویتبندی در پذیرش، نمره كل هر داوطلب است. لذا، اولویت در انتخاب رشته كوچكترین اثری در جابجا كردن اولویت علمی افراد ندارد. به عنوان مثال، اگر داوطلبی رشته مهندسی نرمافزار كامپیوتر دانشگاه صنعتی امیركبیر را در اولویت اول خود انتخاب كرده باشد و داوطلب دیگری همین رشته را در اولویت صدم (آخرین امكان انتخاب رشته) خود درج كرده باشد، چنانچه نمره كل داوطلب دوم بیشتر باشد (هرچند با تفاوت بسیار اندك)، وی در پذیرش (به شرط عدم قبولی در انتخاب های قبلی) تقدم خواهد داشت.
به عبارت دیگر، ترتیب انتخاب رشته هیچگونه تأثیری در ترتیب رتبهبندی علمی داوطلبان ندارد. این نكته موجب میشود كه داوطلب با آرامش بیشتری به اولویت بندی رشتههای مورد علاقه خود بپردازد.
در كارنامه نتایج، علاوه بر نمره كل، هم رتبه كل داوطلب آمده است و هم رتبه داوطلب در پنج زیر گروه تعریف شده است. ملاك اصلی در انتخاب رشته باید رتبه داوطلب در زیر گروه مربوط با توجه به سهمیه داوطلب و ظرفیت رشته در آن سهمیه باشد. لازم به ذكر است كه در كارنامه نتایج علمی (كارنامه اولیه) علاوه بر رتبه كل كشوری كه براساس نمره كل حاصل از نتایج آزمون های عمومی و اختصاصی به دست آمده (بند ۶ كارنامه) ، رتبه كل در سهمیه مجاز، رتبه در سهمیه در زیر گروه ها نیز درج شده است.
از سال ۱۳۶۹ تاكنون، هر داوطلب مجاز بوده و هست تا صد «رشته محل» در فرم انتخاب رشته خود وارد كند. در اینجا باید به تفاوت رشته و رشته محل توجه داشت. اغلب در یك رشته مشخص، دانشگاه های متعددی دانشجو میپذیرند. به عنوان مثال، در رشته شیمی ، بیش از چهل دانشگاه و مؤسسه آموزش عالی به فعالیت آموزشی مشغولند و این به معنای آن است كه چنانچه داوطلبی به رشته شیمی علاقه داشته باشد در بیش از چهل دانشگاه رشته مورد نظر خود را خواهد یافت.
از این رو، هیچگاه امكان صد انتخاب به معنای انتخاب صد رشته متفاوت نیست. بلكه ممكن است كه داوطلبی صد رشته محل خود را با كمتر از ده رشته متفاوت دانشگاهی پر كند. اصولاً انتخاب بیش از حدود ده رشته مختلف دانشگاهی (نه رشته محل) به معنای آن است كه آخرین رشتهها نه براساس علاقه كه مبتنی بر ملاحظات و انگیزههای دیگر تعیین شده است.
تنوع رشتهها و تعدد دانشگاه ها لزوماً نوعی مرتب كردن رشتهها (و بالطبع رشته محل ها) را ایجاب میكند. این مرحله، یكی از مهمترین مراحل انتخاب رشته است. در اینجا باید به نكتهای توجه كرد. اگر دو داوطلب به لحاظ علمی دقیقاً همانند یكدیگر باشند و گروه آزمایشی و سهمیه ثبتنامی و گزینشی آنها یكی باشد، منطق حكم میكند كه اولویتبندی رشتهها برای این دو نفر دقیقاً یكسان باشد. آنچه كه ترتیب رشتههای انتخابی را برای این دو داوطلب متفاوت میسازد، انگیزه و علاقه فردی و با تأثیر كمتری، موقعیت خانوادگی آنها است. لذا، در اولویتبندی رشتهها باید هم به مرتب كردن منطقی آنها توجه داشت و هم به ترتیب رشته براساس علاقه. هیچكدام نباید فدای دیگری شود. در ترتیب منطقی رشتهها به نكات زیر باید توجه نمود:
در شرایط فعلی، هرچه مقطع رشته دانشگاهی بالاتر باشد، مقبولیت آن نیز بیشتر است، لذا، باید در اولویت بالاتری قرار گیرد. مقاطع تحصیلی به ترتیب عبارتند از: كارشناسی ارشد پیوسته (شامل رشتههای پزشكی، دندانپزشكی، داروسازی و دامپزشكی)، كارشناسی و كاردانی.
در مورد رشتههای بومی قبلاً توضیح مختصری داده شد. داوطلبانی كه واجد شرایط برای انتخاب رشته محلهای بومی هستند، باید این رشته محلها را در اولویت بالاتر انتخاب خود قرار دهند. به عنوان مثال، بهتر است كه داوطلب اصفهانی رشته پزشكی دانشگاه علوم پزشكی اصفهان را در اولویت بالاتری نسبت به رشته پزشكی شیراز قرار دهد.
در هر گروه آزمایشی، انواع مختلف رشتههای دانشگاهی تعریف شده است. در طی سالهای برگزاری كنكور، جامعه داوطلبان به رشتههای خاصی توجه بیشتری نشان دادهاند. لذا، توجه داوطلبان ورود به دانشگاه به رشتههای مختلف منجر به نوعی رتبهبندی عرفی رشتههای دانشگاهی در داخل هر گروه آزمایشی شده است كه به آن نمیتوان بیتوجه بود. اصولاً احتمال قبولی، مستقیماً وابسته به این رتبهبندی عرفی رشتهها است.
به عنوان مثال، در گروه ریاضی معمولاً بیشترین توجه داوطلبان به رشتههایی مانند برق، عمران، معماری، كامپیوتر (نرمافزار و سختافزار) است. این توجه زیاد موجب میشود كه این رشتهها در صدر جدول رتبهبندی عرفی (نه لزوماً علمی) قرار بگیرند. بدیهی است كه هرچه رشته در مرتبه بالاتری از جدول قرار گرفته باشد، احتمال قبولی در آن رشته، به علت اقبال وسیع داوطلبان در انتخاب آن، كمتر است. در نتیجه چنین رشتههایی به علت نیاز به نمرة بالا برای قبولی، باید در اولویتهای اول قرار گیرند.
همانگونه كه ذكر شد یك رشته مشخص ممكن است در دانشگاه های متعددی عرضه شود. لذا، علاوه بر نوع رشته، در یك رشته معین، نوع دانشگاه نیز مهم است. در اینجا نیز یك رتبهبندی عرفی دانشگاهی وجود دارد كه این اولویت بندی براساس میزان توجه داوطلبان به آنها، استوار است. از این رو، این اولویتبندی را نیز میتوان رتبهبندی عرفی دانشگاهی نامید. معمولاً دانشگاههای قدیمی كه در مراكز استانها دایرند، در اولویت بیشتری قرار دارند. شهرهای بزرگ (و بالنتیجه دانشگاه های مستقر در آنها)، مانند تهران، اصفهان، مشهد، شیراز، تبریز و… در بین مراكز استانها، از منظر داوطلبان در اولویت بیشتری هستند.
در برخی از شهرها چند دانشگاه قراردارد، مانند تهران، اصفهان، تبریزو غیره . هركدام از دانشگاه های واقع در هر شهر نیز در این جدول رتبهبندی عرفی در اولویت خاص خود جای دارند كه به آن نیز باید توجه نمود. در اینجا باید متذكر شد. هماكنون تعداد قابل توجهی از دانشگاه های مستقر در شهرستانها نسبت به مثلاً ۵ سال قبل از رشد كمی و كیفی بسیار خوبی برخوردار شدهاند و بعضاً از نظر امكانات آموزشی و دانشجویی حتی از برخی از دانشگاه های مستقر در تهران از وضعیت بمراتب بهتری برخوردارند. بنابراین، داوطلبان نباید به این دانشگاهها فقط براساس برداشت سنتی بنگرند. تغییر در برداشت عمومی كندتر از تغییرات واقعی در موضوع مورد نظر است.
گرچه این مقوله به مطلب فوقالاشاره قبلی مستقیماً مرتبط است، ولی متأسفانه در شرایط فعلی موقعیت جغرافیایی برخی از دانشگاه ها، موجب كم توجهی داوطلبان به آنها شده است، هرچند كه از نظر علمی و حتی امكانات رفاهی مانند خوابگاه در وضعیت مناسبی باشند. بهرحال، هیچگاه نباید دانشگاهی را به خاطر استقرار در یك منطقه نیمه برخوردار و یا شهری كه شهرت چندانی ندارد، مورد قضاوت نادرست قرار داد. از سوی دیگر، باید به وضعیت خانوادگی و امكان تردد سهل به شهر مورد نظر، هرچند كه اهمیت تعیین كنندهای نباید داشته باشد، نیز نظر داشت.
در مورد جریانهای آموزش عالی موجود، قبلاً اشاراتی شد. در رتبهبندی رشتهها توجه به این مورد نیز بسیار مهم است. مجدداً تذكر داده میشود، جریانهای اصلی آموزش عالی عبارتند از :روزانه دولتی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی، روزانه دولتی وابسته به دستگاههای اجرایی، روزانه غیردولتی، روزانه غیردولتی ـ غیرانتفاعی، شبانه دولتی، و پیام نور . سه دسته اول، معمولاً در اولویت انتخابند. دسته اول بیشترین داوطلب را دارد. از این رو، باید در اولویت بالای انتخاب رشته (و رشته محل) قرار گیرند. در دسته دوم چند مؤسسه آموزش عالی وجود دارد كه به علت وابستگی به وزارتخانههای خاص، كه در اذهان عموم به داشتن امكانات و موقعیتهای خوب شغلی مشهورند، گاه حتی نسبت به دانشگاههای نوع اول در اولویت انتخاب توسط داوطلبان قرار میگیرند.
از نكات دیگری كه در اولویت بندی رشتهها باید توجه داشت، نوع رشته است. از یك نظر رشتههای دانشگاهی را میتوان به رشتههای آزاد، دبیری، با تعهد استخدامی، رشتههای نیازمند به صلاحیت عمومی خاص یا آمادگیهای بدنی ویژه و نظایر آن تفكیك نمود. از نقطه نظر دیگر رشتههای دانشگاهی به رشتههای متمركز، متمركز با شرایط خاص، نیمهمتمركز،و غیر متمركز تفكیك میشوند. این تقسیمبندی رشتهها به دو صورت در اولویتبندی آنها در زمان انتخاب اثر میگذارد. نخست اینكه اصولاً برخی از رشتهها را همه داوطلبان نمیتوانند انتخاب كنند. به عنوان مثال، دستگاه استخدامكننده ممكن است كه محدومیت جنسیت یا سن روی داوطلبان آن رشته گذاشته باشد. البته، تمامی این شرایط در دفترچه شماره دو راهنمای آزمون سراسری و نیز ویژهنامههای خاص انتخاب رشته درج شده است.
دوم آنكه نظر داوطلب در مورد این شرایط تعیین كننده خواهد بود. به عنوان مثال، داوطلبی رشته آزاد ریاضی را بر دبیری آن ترجیح میدهد، بنابراین آن را در اولویت بالاتر انتخاب میكند. حال آنكه ممكن است كه داوطلب دیگری كه شاید نمره كل او بیشتر از اولی باشد، به علت تضمین اشتغال بعد از فراغت از تحصیل، دبیری ریاضی را در اولویت بالاتری از ریاضی آزاد قرار دهد.
در نهایت، از بحث فوق دو نتیجه مهم باید گرفت. اول آنكه مهمترین ملاك برای رتبهبندی رشته محلها توسط داوطلبان، نمره كل و در نتیجه رتبه كل و رتبه در زیر گروه (باتوجه به سهمیه) میباشد. لذا، ترتیب رشته محلهای درج شده در فرم انتخاب رشته هیچگونه اثری روی ترتیب علمی داوطلبان ندارد. دوم آنكه، براساس مطالب مطروح در بند ۶/۴ ، اولویتبندی رشتهها باید در یك تركیب منطقی از كلیه عوامل ذكرشده انجام پذیرد.
عمده مباحث مربوط به انتخاب رشته كیفی، توصیفی و بعضاً نظری است، حال آنكه در نهایت داوطلب باید به صورت عینی و عملی رشتهها و دانشگاههای مشخصی را برگزیند. نحوه برقراری پیوند میان این دو حوزه مهم است. در اینجا، فرض بر اینست كه تمام مراحل پیش گفته توسط داوطلب طی شده است، داوطلبی كه زحمت پیگیری مسائل فوق را به خود نداده است، همچون فردی است كه دیگران به جای وی در این مسأله مهم تصمیم گرفتهاند. روی سخن ما با این قبیل از داوطلبان نیست.
یك روش برای انتخاب رشته و دانشگاه با فرض تحقق زمینههای پیش گفته، شیوه استحسانی است كه شاید اغلب داوطلبان به این روش انتخاب رشته میكنند. یعنی براساس علائق و انگیزهها و مبتنی بر اطلاعات كسب شده به انتخاب رشتههای مورد نظر و اولویتدهی لازم به گونه ذوقی و استحسانی ، مبادرت میورزند. البته، این روشی است كه در اغلب مسائل شخصی و اجتماعی ما، آگاهانه یا ناخودآگاه، برای اخذ تصمیمهای مختلف به كار گرفته میشود. كارآیی این روش گاه بسیار زیاد است، و در برخی از موارد جز این چارهای نیست.
شیوه دیگر را میتوان روش عددی یا آماری نامید. بدینترتیب كه نخست تمام عوامل كیفی به شاخصهای كمی تبدیل میشوند. سپس، رجحانهای شخصی پیرامون هر عامل با وزنهای عددی بیان میگردد. و در نهایت، مجموعه عوامل و شاخصها همراه با وزنهای آنها در یك تركیب منطقی قرار میگیرند تا امتیازات تك تك رشتهمحلهای مورد نظر داوطلب به دست آید. طبعاً مرتب كردن رشته محلها براساس امتیازات بدست آمده كار سادهای است. انتخاب رشته از میان رشته محلهای مرتب شده نیز به سادگی انجامپذیر است. البته باید متذكر این نكته شد كه در نهایی كردن انتخاب بر پایه روش عددی نیز در نهایت باید از روش استحسانی مدد گرفت.
احتمال یا شانس قبولی با رابطه زیر تعریف میشود:
تعداد داوطلب آن رشته محل در سهمیه × ظرفیت رشته محل در سهمیه = شانس قبولی
منظور از تعداد داوطلب در مخرج كسر بالا، تعداد داوطلب در سهمیه مورد نظر است. رابطه بالا نشان میدهد كه هرچه ظرفیت پذیرش رشته محلی بیشتر و یا تعداد داوطلب رشته محل مورد نظر كمتر باشد، شانس قبولی بالاتر خواهد بود، و بالعكس. قابل ذكر آنكه در مرحله گزینش نهایی، شانس یا احتمال قبولی پذیرش به صورت كلی و عمومی، در یك گروه آزمایشی خاص، بدون معنا است. شانس قبولی از یك رشته محل به رشته محل دیگر، برای یك داوطلب مشخص، متفاوت است. به همین دلیل، رتبه مؤثر در قبولی داوطلبان، رتبه در رشته محلو سهمیه است نه رتبه در زیر گروه آزمایشی و سهمیه. و این رتبه نیز بعد از انتخاب رشته توسط داوطلبان مشخص میشود.
اكنون، داوطلب با داشتن ظرفیت پذیرش در رشته محلهای مورد نظر، (با مراجعه به دفترچه راهنمای شماره ۲)، رتبه خود در هر زیر گروه (كارنامه نتایج)، و حدود درصد ظرفیت اختصاص یافته به سهمیه مجاز مربوط، میتواند با تقریب بسیار بالایی احتمال قبولی خود را معین كند.
آمار زیر برای برآورد تقریبی ظرفیت اختصاص یافته به هر رشته محل در هر گروه آزمایشی و سهمیه مفید است.
در مجموع ۴۶۱۱۳۲ نفر از مجموع شركتكنندگان در آزمون مجاز به انتخاب رشته شدهاند كه از این تعداد ۲۸۳۰۸۲ نفر دختر (۶۱/۴ درصد) و۱۷۸۰۵۰ نفر پسر (۳۸/۶ درصد) میباشند. در آمار زیر منظور از شركتكنندگان افرادی است كه مجاز به انتخاب رشته هستند.
اكنون، چنانچه درصد داوطلبان یك سهمیه در یك گروه آزمایشی مشخص، در ظرفیت رشته محلی (یا مجموع ظرفیت یك رشته مشخص) ضرب شود، حدوداً ظرفیت اختصاص یافته به داوطلبان سهمیه مورد نظر به دست میآید. از این طریق نیز میتوان شانس قبولی تقریبی برای داوطلبان سهمیه خاص در رشته مشخص را به دست آورد.
البته، لازم به ذكر است كه برآورد شانس قبولی در هر رشته فقط پس از انتخاب رشته داوطلبان امكانپذیر است. محاسبات فوق تنها تصویری از شانس قبولی به دست میدهد. مجدداً تأكید میشود كه ترتیب رشته محلهای انتخابی در شانس قبولی اثری ندارد. بلكه، نمره كل داوطلب (به عبارت دیگر رتبه علمی او) در سهمیه محور اصلی پذیرش افراد است.
در بخش ۳ احتمال یا شانس قبولی در كنكور سراسری معرفی شد. قبل از ادامه مطلب به دو نكته كه با محتوای این بحث مرتبط است اشاره میكنیم. نخست آنكه هرچند امكان محاسبه تقریبی شانس قبولی هر فرد در هر رشته محل با توجه به آمار كنكورهای سالهای گذشته وجود دارد، ولی با توجه به اینكه هر داوطلب امكان انتخاب صد رشته محل را دارد، علیالاصول نیازی به روی آوردن به چنین محاسبات پیچیده و تقریبی برای داوطلب نیست. علیهذا، چنانچه درصد قبولی سهمیهها (مناطق ۱،۲ و ۳، رزمندگان ۴۰% ، و نهادها) در هر گروه آزمایشی مشخص باشد (كه به صورت تقریبی با توجه به آمارهای كنكورهای قبل میتوان آن را به دست آورد) آنگاه از ضرب مجموع ظرفیت یك رشته (نه رشته محل) در این درصد قبولی، ظرفیت اختصاص یافته به آن رشته در سهمیه مورد نظر مشخص میشود.
حال چنانچه رتبه علمی داوطلب در مقایسه با سایر داوطلبان در محدوده این ظرفیت اختصاص یافته قرار گیرد، شانس قبولی وی در این رشته (نه لزوماً رشته محل خاص) بسیار بالا خواهد بود. منتها، با توجه به مطالب گذشته، توصیه مؤكد میشود كه داوطلب نباید ذهن خود را درگیر اینگونه مسایل كند. بلكه باید به محورهای اصلی و مؤثر در انتخاب رشته توجه نماید تا ان شاءالله در رشتهای قبول شود كه از هر نظر مورد علاقه و قبول وی باشد.
باتوجه به اینكه داوطلبان برای انتخاب رشته مستقیماً به سازمان سنجش رجوع نمیكنند بلكه از طریق پركردن فرمهای كامپیوتری كه برای این منظور در اختیار آنها قرار میگیرد، گزینشهای خود را به سازمان منعكس میكنند، لذا منطقی نیست كه داوطلبی پس از لحاظ تمام مواردی كه تاكنون بیان شده، فقط به علت عدم توجه به نكات لازمالرعایه در انعكاس علایق خود، با مشكل انتخاب رشته مواجه شود.
۴/۱ ـ فرم انتخاب رشته كه حدوداً همزمان با دفترچه شماره ۲ (تحت عنوان راهنمای انتخاب رشتههای تحصیلی) در اختیار داوطلب قرار میگیرد، از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و در پركردن آن باید دقت لازم را نمود. در حقیقت، تمام خواستهها و علایق داوطلب در این فرم به زبان عدد و قابل تشخیص برای سازمانسنجش ، درمیآید. از این رو برای اینكه انعكاس خواسته داوطلب با عدم رعایت ضوابط مخدوش نشود، به دستورالعمل نحوه تكمیل فرم انتخاب رشته توجه كامل گردد.
البته از خانواده و دوستان حتماً مشاوره و كمك دریافت نماید ولی قطعاً تمام رشتههای انتخاب شده باید مورد تأیید داوطلب باشد. مواردی در سازمان سنجش موجود است كه نشان میدهد كه والدین پس از پر شدن فرم به بهانه تحویل آن، در غیبت و بدون نظر فرزند خود، چند رشته را به فرم اضافه كرده و یا تغییر دادهاند. از قضا داوطلب در یكی از همان رشتهها قبول شده است. سپس وی با اطمینان از عدم انتخاب چنین رشتهای، معترض سازمان سنجش شده و پس از روشن شدن حقیقت، خانواده دچار تنش شدیدی شده است . حتماً از اینگونه رفتارها اجتناب شود.
داوطلبان عزیز مطمئن باشند كه چنانچه دفترچه راهنمای انتخاب رشته و دستورالعملهای مربوطه را كه از طریق سازمان سنجش در اختیار آنها قرار میگیرد، منابعی كه در در این یادداشت معرفی شده است و نیز مطالب راه مشاور پیرامون انتخاب رشته را مطالعه كرده و رعایت كنند، هیچ نیازی به مراجعه به این مؤسسات قارچی ندارند. این مؤسسات غیرقانونی، نه تنها كمكی به داوطلب نمیكنند، بلكه بیشتر گمراه كننده هستند.
باید توجه كرد كه سازمان سنجش علیرغم تمام راهنماییهایی كه بصورت دستورالعمل تهیه نموده و به چاپ رسانده است و نیز مطالب تحلیلی مربوط به نحوه انتخاب رشته را كه با دقت تنظیم شده و منتشر كرده است، هنوز براین باور است كه در رابطه با رشته انتخابی نمیتواند نظر قاطع بدهد. بنابراین شما می توانید در صورت تمایل از خدمات راه مشاور بعنوان تخصصی ترین مرکز مشاوره کشور استفاده نمایید.
الف ـ چنانچه داوطلب در رشتهای قبول شد، لزوماً در همان رشته باید ثبت نام كرده و ادامه تحصیل دهد.
ب ـ داوطلب در صورت قبولی نمیتواند در سال بعد در كنكور شركت كند بلكه باید حداقل یكسال صبر نماید.
ج ـ در كنكور سراسری فقط دوبار میتوان قبول شد. پس از دوبار قبولی داوطلب از شركت در كنكور سراسری كلاً محروم خواهد شد.
د ـ ضوابط تغییر رشته و تغییر دانشگاه بسیار مشكل است. لذا، به امید اینگونه تغییرات نباید انتخاب رشته كرد. به عنوان مثال
در جمعبندی مطالب فوق باید گفت كه در زمان انتخاب رشته، داوطلب باید هم تمام نكات فنی در ارتباط با انتخاب رشته را رعایت كند و هم برای آخرین بار تمام بایدها و نبایدهای انتخاب رشته را در ذهن و وجود خود مرور كند. و در نهایت با اطمینان از صحت تصمیمی كه گرفته است با توكل به خداوند متعال رشتههای انتخابی خود را در فرم انتخاب رشته وارد نماید.
تبعات منفی انتخاب رشته غلط، متعدد و در برخی از موارد جبران ناپذیر است. به طور كلی نمود غلط بودن انتخاب رشته در دو حوزه است. نخست عدم تطابق توان و بنیه علمی داوطلب با رشته تحصیلی دانشگاهی است. و دوم بیعلاقه بودن به رشته قبولی. البته این دو زمینه میتوانند در تشدید یكدیگر نقش مؤثری داشته باشند. از سوی دیگر، نتیجه غلط بودن رشته انتخابی را میتوان در عدم توفیق دانشجو در دوران تحصیلات دانشگاهی نیز دید. بدون آنكه بدواً به علل این عدم توفیق توجه شود.
دانشگاهها ركن اصلی رشد علمی كشورند. عناصر اصلی دانشگاهی كه باید رسالت دانشگاه را محقق سازند، اساتید و دانشجویانند. انتخاب غلط رشته، اعم از اینكه مبنای آن ضعف علمی باشد و یا بیعلاقگی نقش اصلی را ایفا كند، منجر به افت شدید علمی در دانشجو میشود. بیعلاقگی وی به مباحث علمی موجب میشود كه حتی اساتید نیز رغبت خود را برای تدریس عمیق و محتوایی از دست بدهند. (حداقل در ارتباط با اینگونه دانشجویان). لذا، حتی اگر دانشجو موفق به اتمام دوره خود شود، مطمئناً نقشی در رشد علمی كشور نخواهد داشت. و چه بسا، كه نقش منفی و بازدارنده نیز داشته باشد. از این رو عدم توفیق و حتی فقدان درخشش علمی دانشجو مستقیماً منجر به افت علمی دانشگاه و در نهایت كشور میشود.
در شرایط فعلی، بدون لحاظ سرمایهگذاریهای زیربنایی كه برای هر دانشگاه صورت پذیرفته است، هزینه هر دانشجو سالانه بیش از ۶۰۰۰۰۰۰ ریال میباشد. بدیهی است كه هدف این سرمایهگذاری رشد و اعتلای دانش و فن آوری و تربیت نیروهای متعهد و متخصص برای رفع نیازهای اساسی كشور است. انتخاب رشته غلط كه منجر به عدم توفیق دانشجو در نقش پذیری در اینگونه زمینهها میشود، در حقیقت به معنای تضییع این سرمایهگذاری انجام شده است. زیانهای وارده به منابع را از نظر اشتغال نیز باید دید. دانشجویی كه رشته تحصیلی خود را مناسب نداند، پس از فراغت از تحصیل یا در پی شغلی خواهد بود كه ارتباطی با رشته تحصیلی وی ندارد، كه در اینصورت عملاً از تخصص خود بهرهای نمیبرد. و یا در شغلی به فعالیت میپردازد كه ظاهراً مرتبط با تخصص دانشگاهی وی است، اما در باطن بیعلاقگی به رشته به بیعلاقگی به شغل نیز منتهی میشود.
انتخاب رشته غلط دو زیان اصلی به تربیت نیروی انسانی ماهر كشور وارد میآورد. نخست آنكه فرد پذیرفته شده قادر به ادامه تحصیل مناسب و مطلوب نیست و لذا عملاً از وجود وی بهرهای در این جهت نصیب جامعه نمیشود. (البتهاین بدان معنا نیست كه وی ذاتاًفرد ضعیفی از نظر علمی است ،چه بسا اگر وی در رشته مناسبی قبول میشد، كاملاً موفق بود). دوم آنكه وی با اشغال نابجای یك ظرفیت دانشگاهی، از ورود یك فرد مناسب به دانشگاه جلوگیری كرده است و در نتیجه به علت اینكه فرد دوم در معرض تعلیمات دانشگاهی قرار نمیگیرد. استعدادهای وی در این زمینه شكوفا نمیگردد. و جامعه از توان واقعی چنین فردی برخوردار نمیشود. شاید تضییع منابع نیروی انسانی سرآمد زیانهای دیگر باشد. چرا كه زیانهای اقتصادی همواره قابل جبرانند، اما زیانهای انسانی را به سختی میتوان ترمیم نمود.
زیانهای ناشی از انتخاب رشته غلط فقط به جنبههای اقتصادی و تربیت نیروی انسانی ماهر محدود نمیشود بلكه تبعات اجتماعی و حتی سیاسی گستردهای نیز میتواند درپیداشته باشد. دانشجویی كه نسبت به مسایل علمی بیرغبت است و هیچگونه انگیزه و كششی در فعالیتهای علمی در خود نمییابد، به تدریج نسبت به مسایل صنفی دانشجویی و سپس مسایل اجتماعی كشور نیز بیتفاوت میشود. حال، چنانچه وی از دانشگاه به عنوان یك نیروی متخصص فارغالتحصیل شود، این بیتفاوتی را به محیط كار خود نیز انتقال میدهد. نظام جمهوری اسلامی ایران، یكی از اولیهترین رسالتهایی كه برای دانشجو و نیروی متخصص قایل است، حساسیت داشتن نسبت به مسایل اجتماعی و سیاسی نه تنها در ایران، بلكه در مقیاس جهانی است. دانشجوی بیعلاقه نسبت به مسایل علمی و بیتفاوت نسبت به مسایل مختلف اجتماعی، فردی است كه در نظام آموزش عالی كشور به عنوان “دانشجو” قابل تعریف نیست.
بیعلاقگی نسبت به رشته تحصیلی و یا عدم وجود كشش لازم برای توفیق علمی در دانشگاه به تدریج میتواند موجب ایجاد تنشهای درونی در دانشجو شود. این تنش روانی كه مسقیماً روی اعصاب وی اثر منفی میگذارد. نه تنها روان سالم وی را تخریب و روح جوان و شاداب او را پژمرده میكند، بلكه این درهم ریختگی درونی به شكل اختلال در رفتار اجتماعی دانشجو نیز ظهور و بروز مییابد. برخوردهای پرخاشگرانه با دیگران، اظهار یأس و ناامیدی نسبت به آینده ، گوشهگیری و بریدن از جامعه، احساس ضعف و ناتوانی در انجام وظیفه، منفیبافی و بدبینی نسبت به وقایع، و نظایر اینها حكایت از اَشكال حاد اختلالات روحی و روانی دانشجو دارد كه انتخاب رشته غلط وی، زمینه ساز این بیماریها بوده است.
البته،از آنچه كه گفته شد نباید به گونهای بیمناك شد كه در انتخاب هر رشتهای مردد شد و متزلزل گردید. بلكه این فقط هشداری است كه از انتخاب رشتههایی كه نامناسب بودن آن واضح و حتی بدیهی است، پرهیز شود.
دراین بخش جمعبندی و نتیجهگیری از آنچه كه تابحال آمد، همراه با تذكر چند نكته دیگر، ارائه میشود.
به عنوان مثال، چنانچه انگیزه اصلی ورود به دانشگاه، صرفاً ارتقای علمی و پاسخگویی به روح دانشطلبی و در نهایت غور و تفحص در مرزهای دانش باشد، انتخاب رشته صرفاً بر پایه استعداد تحصیلی و علاقه صورت میپذیرد. حال آنكه چنانچه جنبههایی نظیر وصول به عناوین اجتماعی، تصدی شغلهای خاص و كسب درآمد برای داوطلب مهم باشد، نوع رشتههای انتخابی متفاوت خواهد بود.
به منشأ انگیزه یا نیروی محرك درونی برای انتخاب رشته یا مجموعه رشتههای خاص توجه داشته باشد. كاوشی در منشاء علاقه خود به رشته یا رشتههای مشخص داشته باشد. بین انگیزه و علاقه واقعی و انگیزه و علاقه كاذب تمایز قائل گردد. داوطلب باید شناخت لازم را از رشتههای مختلف دانشگاهی به دست آورد. دفترچه شماره ۳ معرفی رشتههای دانشگاهی كه توسط سازمان سنجش منتشر میشود، راهنمای خوبی در این زمینه است.
در صورت لزوم، از مشاوران زبده، اساتید مشاوره، دانشگاههای واقع در منطقه سكونت خود نیز برای تكمیل شناخت از رشتههای دانشگاهی، كمك بگیرد. به توان علمی خود و پیشنیازهای علمی اصلی رشتههای دانشگاهی توجه كند، و حتماً تناسب بین این دو را در رشتههای مورد نظر رعایت نماید. وقوف بر استعدادهای تحصیلی خود در زمینه خاص علمی و یا در درس مشخص، كمك مؤثری در انتخاب صحیح رشته است. داوطلب با كاوش درونی كه همراه با مروری از توفیقها و ناكامیهای دوران تحصیل در آموزشهای پیش از دانشگاه است، خود به جنبههای برتر در زمینه خاص علمی و یا قوتی برجسته در درس خاص باید پی ببرد. بهترین رشته برای چنین افرادی آن است كه موجب پرورش و شكوفایی استعداد آنها در دانشگاه شود.
محیط بیرونی (خانواده، مدرسه،دوستان،جامعه) میتواند در دو جهت مثبت و منفی عمل كند. باید دقت فراوان نمود كه محیط بیرونی فضای كاذبی را برای داوطلب، كه در انتخاب رشته مستقیماً اثر میگذارد، نساخته باشد. موضوع اشتغال، به عنوان یك عامل اجتماعی برای اكثر داوطلبان مهم است. در این ارتباط حتماً به شغلی كه رشته دانشگاهی به آن منجر میشود و عنوانی كه شغل در بر دارد، آمادگی روحی و بدنی لازم برای تصدی شغل (بخصوص برای داوطلبان دختر)، و نیز امكان اشتغال در شغل مورد نظر توجه شود. به برداشتها و عناوین اجتماعی كه برخی از رشتههای دانشگاهی همراه خود دارند نیز دقت شود. كشش های اجتماعی برخی از رشتهها و بیمها و پرهیزها از تعدادی دیگر از رشتههای دانشگاهی، اغلب كاذبند. لذا، نه رشتههای دسته اول داوطلب را باید ناخواسته به سوی خود بكشاند و نه رشتههای نوع دوم وی را بهراساند و از انتخاب آنها محروم سازد.
این شناخت زمینه پیدایی شناخت درونی را كه در بند ۱۱/۳ ذكر شد فراهم میآورد. نخست باید شناخت خوبی از محتوای علمی رشته دانشگاهی به دست آورد. سپس، باید مؤسسات مجری رشتههای دانشگاهی را شناخت و بین انواع آنها تمایز قایل شد. (دولتی وابسته به وزارتین، دولتی وابسته به دستگاههای دیگر، غیردولتی، غیردولتی ـ غیرانتفاعی). موقعیت جغرافیایی مؤسسات آموزش عالی در انتخاب رشته مؤثرند. هرچند كه این عامل نباید بههیچوجه تعیینكننده باشد.
رشتههای مختلف دانشگاهی بین انواع جریانهای آموزشعالی توزیع شدهاند. هماكنون، میتوان به دورههای حضوری (روزانه و شبانه) و دورههای نیمه حضوری و غیر حضوری اشاره داشت. داوطلب میتواند رشتههای دانشگاهی را در هر گروه آزمایشی در سه مقطع تحصیلی كاردانی،كارشناسی و كارشناسی ارشد پیوسته بیابد. همچنین، رشتههای دانشگاهی به چهار دسته استانی، ناحیهای، قطبی و كشوری تفكیك شدهاند، كه میانگین ۷۰ درصد ظرفیت رشتههای بومی به داوطلبان همان بوم تعلق میگیرد.
با این تعداد رشته محل های انتخابی، از عدم انتخاب رشتهای كه ممكن است داوطلب نمره قبولی در آن رشته را داشته باشد ولی آن را انتخاب نكرده باشد، علیالاصول نباید نگران بود. این نگرانی در سالهایی كه داوطلب فقط مجاز به انتخاب ۱۲ یا ۱۴ رشته محل بود، به صورت جدی وجود داشت.
لذا، اولویتبندی رشتهها توسط داوطلب، برای سازمان سنجش فقط به معنای انعكاس ترجیح داوطلب در قبولی رشتههای انتخابی است. به عنوان مثال، اگر داوطلبی اولین رشته را الكترونیك دانشگاه سیستان و بلوچستان انتخاب كرده باشد و صدمین رشته را عمران دانشگاه تهران ، از نظر سازمان سنجش داوطلب ترجیح داده است كه اگر در مقایسه با سایر داوطلبانی كه این رشتهها را انتخاب كردهاند در اولویت علمی بود، نخست در الكترونیك پذیرش شود و در نهایت اگر در ۹۹ رشته بعدی قبول نشد، در آخرین ترجیح خود یعنی عمران پذیرش گردد. بنابراین، ترتیب رشتههای انتخابی هیچگونه تأثیری در ترتیب رتبهبندی علمی داوطلبان ندارد.
دستورالعملهای تكمیل فرم حتماً رعایت شود و پیشنهاد میشود كه نخست انتخاب رشته در فرم پیشنویس كه در دفترچه شماره دو راهنمای انتخاب رشته چاپ شده است، انجام شود، سپس به فرم اصلی منتقل گردد. فرم انتخاب رشته اصلی را حتماً داوطلب پركند، منتها توسط یكی از اعضای خانواده یا دوستان با دقت كنترل شود. در صورت امكان یك پیشنویس یا تصویر از فرم پرشده انتخاب رشته، قبل از تحویل به سازمان سنجش، تهیه شده و نزد داوطلب بماند.
نكته اساسی در ارتباط با شانس یا احتمال قبولی در هر رشته آن است كه گرچه میتوان به نحو تقریبی، این شانس را برای داوطلبان نظام قدیم، با توجه به وضعیت علمی آنها در مرحله اول كنكور سراسری حدس زد، ولی داوطلبان نباید ذهن و توجه خود را متوجه بحثی كنند كه آنها را از انتخاب رشته براساس ملاكهای اصلی آن كه در بالا گفته شد، منحرف سازد. اصولاً موضوع احتمال قبولی امری است فنی و متغیر كه با توجه به امكان كثیر انتخاب رشته محل، درگیر شدن داوطلب با این مطلب لزومی
ندارد.
پیشنهاد میشود كه با توجه به موارد فوق داوطلبان كلیه رشته محلهای مورد نظر خود در چهار گروه عالی (خیلی بالاتر از رتبه علمی داوطلب)، خوب (بالاتر اما نزدیك به رتبه علمی داوطلب)، متوسط ( پایینتر اما نزدیك به رتبه داوطلب)، و ضعیف (خیلی پایینتر از رتبه داوطلب)، قرار دهند. حال با توجه به سطح نمرات آزمون نمرات دروس مرتبط با رشته مورد نظر (كه آنها نیز باید به چهار سطح تفكیك شوند) وضعیت خود را بسنجند. چنانچه داوطلب از نظر علمی در وضعیت متوسطی است، باید عمدتاً رشتههایی را انتخاب كند كه در گروه متوسط قرار میگیرند. منتها، توصیه میشود كه تعدادی از رشتههای گروه خوب (و احتمالاً عالی) و گروه ضعیف را نیز انتخاب كند.
بلكه داوطلب باید توجه خود را معطوف به چیزی حدود ده نوع رشته در یك گروه آزمایشی بنماید. منتها با توجه به نكات گفته شده، در محدوده این رشتهها، به طبقهبندی و انتخاب حداكثر صد رشته محل ، مبادرت ورزد.
سازمان سنجش تحت هیچ عنوانی رجوع به موسسات غیرقانونی، شركتها و مراكزی غیرمجازی كه تحت عنوان انتخاب رشته تضمینی و … فعالیت میكنند، توصیه نمینماید. رعایت كلی آنچه در این مجموعه و در دفترچههای راهنمای انتخاب رشته كه در اختیار داوطلبان قرار میگیرد، آمده است، برای انتخاب رشته صحیح كاملاً كفایت میكند.
مقررات و ضوابط موجود مشكلتر از آن است كه بتوان به این امید رشتهای را برگزید. همچنین، با این ذهنیت كه میتوان پس از قبولی دانشگاه را رها كرد و مجدداً در كنكور شركت نمود، نباید رشتهای را انتخاب نمود. چرا كه اولاً قبولی هر فرد به معنای اشغال یك ظرفیت دانشگاهی است و در نتیجه جلوگیری از ورود فرد دیگری است كه در صورت انصراف از تحصیل قابل جبران نیست. دوم آنكه، هر فرد دو بار میتواند در كنكور قبول شود. پس از آن كلاً از شركت در آزمون سراسری محروم خواهد شد.
افت علمی كشور، تضییع منابع اقتصادی، تضییع منابع انسانی، بیتفاوتی و بیانگیزگی دانشجو نسبت به مسایل اجتماعی، و ایجاد اختلالات احتمالی روحی و روانی در زندگی فردی و اجتماعی دانشجو از جمله زیانهای ناشی از انتخاب رشته غلط است.
همچنین هیچ داوطلبی را نمیتوان از قبول شدن در دانشگاه، حتی در رشتهای كه مورد علاقه وی نیست، باز داشت. این دو نكته است كه موضوع انتخاب رشته را پیچیده میسازد. بهرحال داوطلب باید توجه كند كه انتخاب رشته یعنی ترسیم زندگی آینده، انتخاب شغل آینده، انعكاس انگیزهها و علایق (حتی اگر در دانشگاه قبول نشود!)،… . لذا هرچه این انتخاب بر مبنای شناخت و در توافق با استعداد و علاقه باشد، او در آینده با توفیقات بیشتر و مشكلات كمتری مواجه خواهد بود.
كلیه مطالبی كه تاكنون پیرامون نحوه انتخاب رشته دانشگاهی بیان شد، فقط ناظر به دانشگاههای دولتی نبود بلكه برای داوطلبانی كه رشتههای دانشگاه آزاد اسلامی را نیز انتخاب میكنند، هرچند كه در آنجا امكان انتخاب رشته بسیار محدودتر بوده و در زمان ثبتنام صورت میگیرد، رعایت نكات فوقالذكر مفید خواهد بود.
با ارائه جمعبندی فوقالذكر، مطلب كوتاه و فشرده انتخاب رشته در كنكور سراسری پایان میپذیرد. هرچند كه در سال جاری پرونده آن تازه گشوده شده است. تقاضای روبهافزایش برای ورود به دانشگاهها و مراكز آموزش عالی هر چند كه جلوهای زیبا از حمیت عمومی برای كسب علم و دانش است و انعكاس انگیزه درونی جامعه برای تداوم آموختن تا آخرین مرحله و مقطع تحصیلی میباشد؛ اما هیچ كشوری ظرفیت پذیرش دانشگاههای خود را براساس پاسخگویی كامل به تقاضاهای عام اجتماعی تنظیم نمیكند. این موضوع در كشور ایران اسلامی ما، باتوجه به محدودیت منابع، مهمتر است. چرا كه تجزیه و تحلیل تقاضای اجتماعی برای ورود به دانشگاه حكایت از تأثیر مستقیم نقایص نظام آموزش و پرورش، مشكلات اقتصادی، و تنگناهای اشتغال در شكلگیری آن دارد.
بهرحال، فرض ما بر این است كه تقاضای فعلی شفاف و برخاسته از عوامل مثبت اجتماعی است. اما در شرایط موجود، كشش مراكز آموزش عالی دولتی و غیردولتی برای پاسخگویی به تمام تقاضاها حدود ۳۰ درصد داوطلبان است. بدین ترتیب كه ظرفیت پذیرش دانشجو از طریق كنكور سراسری و آزمونها و جریانهای دیگر آموزش عالی به ترتیب تقریباً برابر با ۱۹۰هزار و ۳۰۰ هزار نفر میباشد. از این رو، تقریباً از هر ۹ نفر داوطلب ۲ نفر به آموزش عالی كشور راه مییابد. اكنون، با این سؤال اساسی مواجهیم كه راههای ترسیم شده و مستقر گشته دولت به معنای اعم آن، برای جمع كثیری از داوطلبان ورود به دانشگاه كه در اولویت پذیرش قرار نمیگیرند، كدام است؟